کوچینگ وجودی یا کوچینگ اگزیستانسیالیستی رویکردی عمیق و انسانمحور در فرآیند کوچینگ است که تمرکز آن نه بر حل مسئلههای سطحی، بلکه بر کشف معنا، بازسازی هویت و شناسایی رسالت فردی در زندگی است. این نوع کوچینگ بهویژه زمانی کاربرد دارد که مراجع یا کوچی با بحرانهایی نظیر بیهویتی، سردرگمی، بیهدفی، احساس پوچی یا تردیدهای بنیادین درباره مسیر زندگی خود مواجه است.
در کوچینگ وجودی، تمرکز اصلی بر این است که فرد بتواند به درک روشنتری از ارزشهای اصیل خود، باورهای بنیادین، جایگاه منحصربهفردش در جهان و معنای زندگی شخصیاش برسد. این رویکرد به فرد کمک میکند تا از دل ابهامها، رسالت و مأموریت واقعی خود را بازشناسد و بهجای آنکه صرفاً در پی حل مسائل بیرونی باشد، به تقویت بنیانهای درونی هویتش بپردازد.
کوچ در این مسیر، همراه و تسهیلگری است که با طرح پرسشهای عمیق، فضای تأملبرانگیز و گفتوگویی معنادار فراهم میآورد تا کوچی بتواند ریشههای هویتی و انگیزشی خود را بازیابد. پرسشهایی از جنس «چه چیزی برای من اصیل است؟»، «برای چه به این دنیا آمدهام؟» و «چه اثری میخواهم بر جهان بگذارم؟» در این نوع کوچینگ اهمیت محوری دارند.
در نهایت، کوچینگ وجودی فرد را به آگاهی عمیقتر نسبت به خویشتن و توانایی طراحی زندگی بر پایه معنا و اصالت رهنمون میسازد.